| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
چگونه می توانیم از تلقین برای برطرف کردن عادات منفی و گسترش دادن عادات مثبت استفاده کنیم؟ما همه ناآگاهانه از تلقین استفاده کرده ایم.برای مثال:زمانی که شما صبح زود پرواز داشته باشید خودبه خود به خودتان می گویید که باید بیدار شوم و به طور خودکار آن را انجام می دهید(بعضی مواقع حتی بدون تنظیم کردن ساعت)
ذهن نیمه آگاه آماده،فعال شده و احساسات را بر می انگیزد.تلقین راهی برای برنامه ریزی کردن و شرطی کردن ذهنمان در ساختن یک بیانیه برای پیش گویی خود کام بخش است.تلقین،یک فرآیند تکراری برای ذهن نیمه آگاه ماست که با بیانیه های مثبت تغذیه می شود و به واقعیت می پیوندد.تکرار به تنهایی کافی نیست مگر آنکه با احساسات و عواطف همراه باشد.
تلقین بدون تجسم نتیجه بخش نخواهد بود.اولین باری که ذهن ما تلقین را دریافت می کند آن را رد می کند.چرا؟زیرا که آن یک فکر بیگانه است و در جهت خلاف سیستم اعتقادی ماست.موقعیت بستگی به توانایی ما برای تمرکز داشتن و تکرار فرآیند است.
به یاد داشته باشید که ذهن آگاه ما توانایی فکر کردن دارد.یعنی می تواند چیزها را بپذیرد یا رد کند.اما ذهن نیمه آگاه ما فقط می پذیرد و هیچ تمایزی در ورودی ها برایش وجود ندارد.اگر فکر خود را مشغول افکاری مانند ترس،شک وتنفر کنیم،خود-پیشنهادهای ما آن ها را فعال نموده و آن ها را به واقعیت تبدیل می کنند.ذهن نیمه آگاه،بانک اطلاعاتی است و از دوجهت خیلی قدرتمند است.1-ذهن نیمه آگاه مثل یک اتومبیل است در حالی که ذهن آگاه مثل راننده است.قدرت مربوط به اتومبیل است،ولی کنترل با راننده می باشد2-ذهن نیمه آگاه می تواند هم در اختیار ما و هم بر علیه ما باشد زیرا منطقی نیست.وقتی در اداره ی امور موفق نبودیم باید ذهن نیمه آگاه خود را مرتب و بازسازی کنیم.
ذهن نیمه آگاه مثل باغچه می ماند یعنی مهم نیست که شما در آن چه می کارید،هر چه بکارید درو می کنید.اگر تخم خوب بکارید یک باغچه ی خوب خواهید داشت،در غیر این صورت شما علف های هرز و وحشی خواهید داشت.یک مرحله ی بالاتر نیز وجوددارد.حتی زمانی که شما تخم خوب می کارید علف های هرز بازهم می رویند،پس فرآیند کندن علف های هرز باید همیشه ادامه داشته باشد.ذهن انسان نیز چنین است اما باید به خاطر داشت که تفکرات مثبت و منفی نمی توانند همزمان ذهن را مشغول کنند.
شرکت هایی هستند که نزدیک به یک میلیون دلار برای یک آگهی تجارتی 30 ثانیه ای به مناسبت یک رخداد هزینه می کنند.واضح است که آن ها می خواهند از این یک میلیون دلار نتیجه و بهره بگیرند.ما آگهی تجارتی برای نوع خاصی از یک نوشابه یا خمیر دندان را می بینیم وبرای خرید آن مارک روانه ی سوپر مارکت می شویم.ما هیچ نوشابه ای از همان نوع را نمی خریم.چرا؟زیرا که روی ما برنامه ریزی شده وماهم به آن عمل می کنیم.به منظور موفقیت در برنامه ها واداره ی امور باید به طور مثبت و خوب برنامه ریزی کرد.
عبارت کامپیوتری gigo(اگرداده های مورد پردازش نادرست باشند،نتایج حاصل از پردازش نیز نادرست خواهد شد)خیلی منطقی است.
اطلاعات منفی،خروجی منفی
اطلاعات مثبت،خروجی مثبت
ورودی خوب،خروجی خوب
ورودی های ما معادل خروجی ها خواهند بود.ذهن نیمه آگاه ما قدرت فرق گذاری ندارد،بنابراین هرچیزی را که در ذهن نیمه آگاه قرار می دهیم،می پذیردوعینا در رفتار ما متجلی می شود.تلویزیون تاثیر عمیقی بر اخلاق،تفکر و فرهنگ ما برای خوبی ها و بدی ها دارد.تلویزیون تاثیر عمیقی بر اخلاق،تفکر و فرهنگ ما برای خوبی ها و بدهی ها دارد.تلویزیون ضمن این که اطلاعات زیادی به ما می دهد ولی رفتار،سلیقه و اخلاق ما را تغییر می دهد و در افزایش بزهکاری نوجوانان نقش برجسته ای دارد.ما بهای زیادی برای به اصطلاح آزادی بیان و یا تلویزیون آزاد می پردازیم.شماراعمال خشونت آمیز دیده شده در تلویزیون برای سن 18 سالگی بالای رقم 200/000مورد است.
تبلیغات و آگهی ها برای شرطی کردن افراد موثرند.واضح است که به وسیله ی تبلیغات،محصولات به فروش می رسند،در غیر این صورت چه دلیلی وجود دارد که شرکت ها پول تبلیغات را بدهند.وقتی تلویزیون را نگاه می کنیم ویا به رادیو گوش می دهیم،ذهن آگاه ما توجه نمی کند،اما ذهن نیمه آگاه ما آماده است وهمه چیز به درون آن وارد می شود.ما هیچ گاه نمی توانیم با تلویزیون مباحثه کنیم.
وقتی که به سینما می رویم ممکن است بخندیم و یا این که به دلیل دیدن فیلم گریه کنیم.این واکنش ها به دلیل نشستن روی صندلی ها نیست،بلکه به این دلیل است که ورودی مسایل عاطفی،بلافاصله منجر به خروجی عواطف می شوند.با تغییر ورودی ها در خروجی ها نیز تغییر حاصل می شود.